http://shahed113.ParsiBlog.com بسم الله الرحمن الرحیم ...... *قربة الی الله* ...... جــــبــــهـــه ی فــــرهــنــگـــی رویاهای خیس
| ||
میهمان عزیز سرکشی ازخانواده های شهدا،جزوبرنامه های منظم ایشان بود؛امابی خبروبدون سروصدا!تابرای کسی مزاحمت ایجادنشود. چای که آوردند،نخورد.ناراحت بود.نبایدبه خانواده شهیداطلاع میدادندتااین همه آدم جمع بشوندوبساط پذیرایی و...پیرمرد آمدپیش آقانشست. دیشب خواب امام رادیده بودباپسرشهیدش.امام گفته بود:فرداشب،میهمان عزیزی داری،به خوبی ازاو پذیرایی کن و...(برگرفته ازکتاب خاطرات سبز ص142،،،حجت الاسلام رسولی محلاتی)
کاسه متبرک برای سرکشی ازبچه های یزد،همراه آقابه تیپ الغدیررفتیم. آیت الله سیدروح الله خاتمی نماینده امام دراستان یزدهم آنجابود.بادستهای لرزان ،مقداری ماست گرفت ودرکاسه ای بزرگ ،دوغ درست کرد.کاسه را آورد پیش آقا.تعارف کرد.آقافرمودند:((خیلی زحمت کشیده ایدخودتان میل کنید.))آقاسیدروح الله قبول نکرد،می گفت میخواهدمتبرک شود.حتی اجازه ندادآقاکاسه رادست بگیرد.خودش آنرا بادست نگه داشت تاایشان ازآن بنوشد. پیرمردکاسه راچرخاند.لبانش رادرست همان نقطه ای که آقاازآن نوشیده بودچسباندودوغ راسرکشید.(برگرفته ازکتاب پرتوی ازخورشید ص75،،،حجت الاسلام ذوالنور)
مراقبت برارزشها خیلی جدی به راننده گفت:بایست! کمی ناراحت به نظرمیرسید.بلافاصله روبه من کردوفرمود:ازماشین دومی به بعدیابه اهوازبرمیگردندویااگرقصدآمدن دارند،خودشان تنهایی بیایند. چه دلیلی داردپشت سرماراه بیفتند؟ وقتی من که رئیس جمهورهستم بایک کاروان ماشین حرکت کنم،دیگران سرمشق میگیرندواین کار،رسم میشود.برای من دومحافظ دریک یادو ماشین،کافی است.(برگرفته ازکتاب درسایه خورشید ص89،،،سردارشهیدشوشتری) روایت لحظه ها سرهنگ2بودیاسرگرد.درارتش برای خودش جایگاهی به حساب می آمد.درلشکر92مستقربودیم.آمدواصرارکردکه کاری خصوصی دارد.گفتم شایددراین اوضاع نابسامان آمده دنبال مرخصی. بغض کرده بود.التماس میکردشب هاکه بابچه های دکترچمران به عملیات میروید،مراهم باخودببرید.دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج وسپاه ونیروهای دکترچمران به شکارتانک ببرد؛آن هم درعملیات های چریکی وپرخط. این یک بعداز ظرفیت عظیم ملت است.(براساس خاطره ای اززبان حضرت امام خامنه ای(حفظه الله)) [ شنبه 91/6/18 ] [ 2:37 عصر ] [ انصارالشهداء ]
[ () شاخه گل نرگس ]
|